تعریف فصد
فصد استفراغی است کلی که در آن اخلاط اربعه به طریق تفریق اتصال یعنی جدا شدن عروق در اثر نیشتر (تیغ) خارج می گردند. این تفریق اتصال اگر از نظر وسعت و تنگی در حد اعتدال باشد، اخلاط به حد اعتدال خارج می گردند و اگر وسیع باشد اخلاط بسیار خارج شده و موجب ضعف می گردد و یا بند آمدن و التیام و جوش خوردن محل تفرق دشوار می گردد. اما اگر ضیق ( تنگ ) باشد اخلاط رقیق خارج گشته و غلیظ باقی می ماند و به همین دلیل باز کردن فصد به صورت ضیق منع شده است مگر هنگامیکه مراد از آن اماله ماده باشد مثل: مرعوف قلیل الامتلاء.
مراد از استفراغ کلی چیست؟
اگر منظور تنقیه کل جسم باشد، استفراغ جزئیِ آن، استفراغ عضو خاص است. مانند دماغ، که سعوطات و عطوسات مخصوص تنقیه دماغ به تنهایی می باشند.
اگر منظور تنقیه جمیع اخلاط باشد استفراغ جزئیِ آن، استفراغ خلط خاص است مانند اسهال و قی .
مراد از استفراغ کلی در تعریف فصد همان قسم دوم است، زیرا در غیر این صورت فصد عروق ماقین و اربیه و…. که خون را از عضو خاصی خارج می کنند باید از تعریف فصد خارج شوند و همچنین شکی نیست که خون از هر عضوی که خارج شود چون با اخلاط دیگر ترکیب شده و آنها را نیز با خود خارج می کند ولی به نسبت کمتر، پس منظور از استفراغ کلی، استفراغ جمیع اخلاط است.
دلائل برتری فصد بر سایر استفراغات :
۱- فصد امری اختیاری است و در هر زمان و از هر رگ یا عضو خاص و به هر مقدار که لازم باشد می توانند خارج نمایند.
۲- میزان اخلاط خارج شده بر حسب ضرورت قابل تغییر است.
۳- چون فصد قابل کنترل و اختیاری است به راحتی می توان آن را قطع کرد بدون اینکه ضرری داشته باشد. بر خلاف مسهل و مقی که بعد از عمل نمی توانند فوراً حبس و بند نمایند و اگر حابسات و قابضات زیاد برای بند آمدن آن استفاده شود باعث ضرر عظیم می گردد به دلیل تعارض دو مختلف به دنبال هم.
فوائد خون در بدن:
خون غذای بدن بوده و موجب رشد بدن و بدل ما یتحلل می شود.
خون به اعضای بدن حرارت می بخشد.
خون مرکب حرارت غریزی و قوت حیوانی بوده و آنها را به کل بدن می رساند.
خون مرطوب کننده و حرارت رسانده به اعضا جهت حرکت آنها است.
خون سبب رنگین و تازه کردن و رونق بخشیدن به پوست است
چه کسانی شایسته خروج خون بوسیله فصد می باشند
در این بخش در خصوص موارد واجب و نسبی انجام فصد برای بیمار و همچنین موارد ممنوعیت فصد و کسانیکه فصد برایشان ضرر دارد بحث میشود و درانتها نظرمخالفین فصد آورده شده است.
۱- کسانیکه مبتلا به بیماریهای دموی باشند که در این صورت اخراج خون واجب و ضروری است
اگر خون در عروق مغزی کثرت و تغییر یابد سبب رعاف(خونریزی بینی)، صرع دموی و یا سکته و مالیخولیا و قرانیطس و رمد و … می شود. اگر در عروق حنجره و حلق و فم زبان غلبه یابد و یا تغییر کند خناق و ورم زبان و لثه و قلاع (آفت ) و … و اگر در عروق سینه و ریه باشد تغییر آن نفث الدم و قروح ریه و اورام حجب و … عارض گردد و اگر در کبد و آلات بول (دستگاه ادراری) باشد بول الدم (ادرار خونی) و اورام و قروح آن اعضا و … و اگر در حوالی ورک (لگن) و پا و مفاصل باشد عرق النساء و نقرس و درد مفاصل حادث می گردد و همچنین در سایر اعضا باطنیه و ظاهریه نیز اورام و دمامیل و خراجات و جروح و جرب و قوبا (کریون) و غیر آن و اورام باطنیه می تواند ایجاد کند.
۲- کسانیکه مستعد و آماده بروز بیماریهای دموی به دلیل کثرت و یا تغییر خون باشند
یعنی عادت دارند و مقرر باشد که هرگاه خون در بدن آنها زیاد شود و یا تغییر کند امراض دمویه در آنها ایجاد شود. چنین کسانی باید اول فصل بهار که هنگام تحریک و هیجان اخلاط است فصد نمایند و اخراج خون به حد لازم نمایند تا از ایجاد این امراض جلوگیری شود و به همین دلیل قریشی گفته گاهی فصد به خاطر زیادتی خون و یا تغییر کیفیت آن بالقوه انجام می شود نه بالفعل.
۳- کسانیکه از ترس ایجاد مرض و آفتی عظیم بدون کثرت خون و تغییر آن فصد می شوند
مثل کسانیکه در اثر ضربه و یا سقوط به جهت احتیاط اینکه ورمی برایشان ایجاد نگردد و از آن در امان باشند فصد شان کنند و یا اینکه ورم ایجاد شده، از ترس اینکه مبادا قبل ازنضج انفجاریابد فصد کنند هر چند کثرت خون ظاهر نباشد.
کسانیکه بطور نسبی میتوانند فصد انجام دهند
در غیر از ۳ گروه بالا در بقیه افراد اخراج خون ضروری نیست مگر هنگام ایجاد بعضی از بیماریها از جمله صرع و سکته و خناق و رمد و ذات الجنب و اختناق رحم و….. .
اختناق رحم چیست؟ : این بیماری مانند صرع ولی بدون خروج کف از دهان می باشد، بیهوشی در آن کامل بوده و بیمار چیزی نمی شنود و هر ماهه هنگام پریود اتفاق می افتد
کسانیکه نباید فصد انجام دهند (ممنوعیت فصد)
۱- سوء مزاج سرد:
چون خون کمتری دارد بلغم غالب است.
۲- ساکنین سرزمینهای خیلی سرد:چون سردی باعث غلظت خون و کاهش حجم گشته و با فصد در بدن نفوذ می کند.
۳- درد شدید: چون درد روح را تحلیل برده و بدن را ضعیف می کند و در این حالت فصد باعث افزایش ضعف روح و قوت خواهد شد.
همچنین با وجود درد شدید مواد و طبیعت متوجه اندام دردمند بوده و فصد آنها را به طرف اندام مورد فصد جلب می کند و باعث اختلال در طبیعت می شود.
اما هرگاه ترس این باشد که به دنبال درد، در اعضاء رئیسه یا اعضاء مجاور رئیسه ورم ایجاد شود یا در اعضاء داخلی ورم اتفاق افتاده باشد مانند ذات الجنب، در این صورت اگر شرایط فصد وجود داشته باشد می توان فصد کرد.
۴- بعد از حمام محلل(منظور حمام های قدیمی و یا سونا): چون باعث نقصان روح و ضعف بدن می شود.
۵- بعد از جماع: خصوصا اگر با انزال باشد: زیرا حرکات بدنی و نفسانی سبب تحلیل بسیار روح می شود و همراه منی روح نیز خارج می شود.
۶- سن کمتر ار چهارده سال: به جهت اینکه بدن در سن رشد بوده و مرطوب است و غلبه بلغم دارد فصد موجب ضعف و جلوگیری از رشد خواهد شد ولی هرگاه دلیل قطعی برای فصد باشد و بدن قوی و عضلات مستحکم و عروق وسیع و پر و پوست سرخ رنگ باشد می توان به تدریج و اندک اندک فصد نمود تا بدن به آن عادت کرده و فصد بی ضرر باشد.
۷- در سنین کهنسالی: چون در این سن نیز خون کم تولید شده و بدن ضعیف می گردد مگر در ضرورت شدید و داشتن شرایط بدنی مناسب که در اینصورت افراط در خونگیری نیز نباید کرد.
۸- افراد لاغر کم خون: لاغری به دو گونه است :
الف:خون کم است که این مانع فصد است.
ب:خون زیاد است ولی به سبب گرمی شدید، بدن آن را مصرف نمی کند و بدل مایتحلل نمی سازد پس خون در بدن جمع گشته ولی همچنان لاغر است. در چنین شخصی جهت تقلیل ماده و کاهش حرارت خون، باید فصد کرد و مبردات (مطفیات مجوزه) داد. افتراق این دو گروه با عدم امتلاء عروق و ضعف طبیعت و …. که لازمه کمی خون است ظاهر می باشد.
۹- افراد چاق شحمی (متخلخل-پف آلود) : چاقی نیز دو گونه است :
الف: لحمی (گوشتی) که در آن بدن تنومند و گرم است و دم غالب بوده و فصد جایز است.
ب: شحمی که در آن بدن سست و نرم می باشد و بلغم غالب بوده و فصد جایز نیست.
نکته :
در چاقی لحمی نیز در صورت ضرورت شدید باید فصد کرد زیرا فصد باعث فشرده و خالی شدن عروق و حبس شدن حرارت غریزی می شود و این مرگ آور است.
۱۰- سفید پوستان و زرد پوستان کم خون: زردی پوست نیز دو دسته است :
الف: خون بدن کم شود چه ظاهری و چه باطنی مثل بیماران در دوران نقاهت که در اینها فصد ممنوع است.
ب: خون در بدن زیاد است ولی غلیظ بوده و به سوی پوست نمی آید و پوست زرد نشان می دهد که این مانع فصد نیست.
۱۱- در بیماریهای مزمن و طول کشیده: چون باعث نقصان خون و سوءهاضمه می شود نباید فصد کرد مگر آنکه فساد خون علت بیماری باشد که در این صورت فصد جایز است اما در هنگام فصد باید در رنگ و غلظت خون دقت کرد اگر خون سیاه و غلیظ بود باید به مقدار لازم خارج گردد اما اگر سرخ کمرنگ و رقیق بود باید فورا بند آورده و مانع اخراج خون شد که خطرناک است. در بیماریهای مزمن و ناقهین نباید فصد کرد چون مرض باعث ضعف قوا می شود.
۱۲- در حالت سیری معده از غذا و یا پری روده ها از فضولات (مدفوع): به جهت آنکه ممکن است ماده نضج نیافته به سوی عروق کشیده شده و سبب سده (گرفتگی) در عروق (ماساریقا و ….) شود نباید فصد کرد اما اگر معده از غذا و روده ها از فضولات پر باشد و فصد نیز در آن واجب گردد ابتدا باید برای تخلیه معده قی کرد و برای تخلیه روده ها تنقیه کرده و پس از استراحت طبیعت فصد کرد.
۱۳- مشکل فم معده: کسانیکه فم معده او ذکی الحس است [ذکاء معده یعنی به دنبال خوردن غذاهایی مثل سرکه دچار سوزش سر دل می شوند] و یا فم معده ضعیف دارند [ضعف فم معده یعنی تشدید درد در فم معده به هنگام تناول غذاهای مذکور] دارند و یا در فم معده افزایش صفرا دارند [ قی (استفراغ) صفراوی و تلخی دهان] نباید فصد شوند به خصوص هنگامی که معده خالی باشد (ناشتا) و اگر ضرورت شدید ایجاب کرد در حالت ناشتا فصد شود، خوراک لطیف کمی بخورند و بعد فصد نمایند. در چنین افرادی قبل از فصد باید لقمه نان پاکیزه با رب سیب و یا به و انار و امثال آن که خوشبو بوده و خیلی ترش نباشد میل کنند.
ولی اگر ضعف معده به علت سردی باشد باید نان را با شربت (نشاط آور) مانند گلاب و یا شربت نعناع مشک دار بخورند
و کسی که صفرا در معده اش زیاد تولید می شود اول باید با آب گرم+نمک+سرکه و یا سکنجبین قی کند و سپس لقمه نانی با سکنجبین و یا شربتهای ترش مناسب خورده و پس از اندکی استراحت فصد نماید و بعد از فصد جهت جایگزینی خون، کباب را جویده و آب آن را تناول کند و گوشت آن را زیاد نخورد زیرا که معده به سبب فصد ضعیف شده و از هضم غذاهای سنگین عاجز است.
نکته :
قی با آبگرم و سکنجبین در صورتی است که صفرا غلیظ باشد ولی اگر رقیق باشد قی با آب سرد بهتر است زیرا باعث اجتماع صفرا و تغلیظ آن و منع از پراکندگی صفرا و نیز باعث تقویت معده می شود.
۱۴- مسمویت: در مسمومیتها یا گزش حیوانات سمی، فصد نباید کرد مگر در گزش نوعی کژدم که وقتی کسی را بگزد از محل ریشه موها دچار خونریزی می شود.
۱۵- در سایر موارد: مانند کهولت سن، قی، اسهال، بی خوابی، خستگی بیش از حد و… نیز نباید فصد کرد.
نظر مخالفین و موافقین در مورد ضرورت انجام فصد :
مخالفین فصد سه دلیل در اثبات ادعای خود دارند :
خون ماده اصلی بدن و موجب قوت و صحت آن است و چنین چیزی قابل دفع و اخراج نیست . به عبارت دیگر خون غذای بدن، بدل ما یتحلل، مرکب حرارت غریزی بوده حامل حرارت و گرمی و تری به اعضا و شادابی بدن به خصوص پوست می گردد و نرسیدن آن به قلب موجب مرگ خواهد شد.
اگر خون واجب الدفع و اخراج بود برای آن مفرغه و مدفعی وجود داشت چرا که برای صفرا مراره (کیسه صفرا) و برای سودا طحال است زیرا برای هر امر ضروری و لازم، طبیعت به اذن خدای تعالی عضوی مخلوق و مهیا گشته است.
تنقیه و اخراج خون یا از جهت کثرت مقدار و یا از جهت تغییر کیفیت آن است و در هر صورت فایده ای برای آن دیده نشده بلکه ضرر متحقق می باشد زیرا در صورت کثرت واضح است که سخونت ایجاد شده و خون زاید به صفرا تولید می شود پس تنقیه صفرا واجبست نه خون و در حالت تغییر کیفیت خون به سرما یا گرما نیز اگر برودت باشد که باعث تکاثف و غلظت و کم شدن حجم خون می شود و اجازه به اخراج خون نداده اند و اگر حرارت باشد لطیف آن به صفرا و کثیف آن به سودا تبدیل می شود پس تنقیه آنها واجب است نه خون .
جواب موافقین فصد برای هر یک از ادله مخالفین:
هر چند خون ماده اعضا و ارواح و باعث قوت بدن است ولی به شرط اعتدال مقدار و کیفیت و هر گاه از حداعتدال خارج شود و در مقدار افزایش یابد اخراج مقدار اضافه لازم و واجب است تا باعث تمدد در اوعیه (پرشدگی عروق) و انغمار(تحت تاثیر واقع شدن) حرارت غریزیه و انقهار قوت نشود. چنانچه وقتی آتش اندک و چوب زیاد باشد و یا آب و غذای بسیار که بخواهند با آتش کم گرم نمایند و بپزند ممکن نیست. چرا که:
آب زیر کشتی آنرا پشتی است آب در کشتی هلاک کشتی است.
اولا قبول نداریم که کیسه صفرا و طحال مفرغه صفرا و سودا باشند بلکه خزانه آن دو خلط بوده و هر مقدار از این دو خلط برای بدن مطلوبست با خون مخلوط شده و مابقی به اذن خالق تعالی در آن دو عضو رفته تا در صورت نیاز به تدریج مصرف شوند و لفظ کلمه مفرغه به معنی جمع شدن چیزی که مفید نباشد در اینجا بیمعنی می باشد. ثانیا نبودن مفرغ برای خون دلیل منع تنقیه آن نمی باشد، زیرا برای بلغم نیز بنابه گفته مخالفین مفرغه ای نیست پس باید که آن را استفراغ ننمایند. در حالیکه دستور به استفراغ بلغم داده اند و مستفرغات آن را نیز ذکر کرده اند. ثالثا می توان گفت که مفرغه هر دو خلط خون و بلغم عروق بوده که به تدریج به مصرف اعضا می رسند.
شکی در آن نیست که افراط در کثرت و حرارت خون باعث تبدیل به صفرا و زیادی سوء مزاج گرم می شود پس تجویز فصد قبل از آنکه کثرت مقدار و حرارت به حد افراط رسیده و تولید صفرا کند لازم و واجب است (جهت پیشگیری) همچنین خون زاید به یکباره تبدیل به صفرا نمی شود بلکه تدریجی است پس اخراج خون موجب قطع ماده و سبب گشته و باعث تعدیل صفرا می شود. همچنین کثرت در مقدار خون همیشه به صفرا تبدیل نمی شود بلکه حرارت غریزی می تواند بر آن چیره گشته و آن را از جوشش فرو نشاند بدون آنکه به صفرا تبدیل شود پس با خارج کردن خون کم می توان به حرارت غریزی کمک کرد.
قریشی در تایید کلام مجوزین فصد و اخراج خون فرموده که هرگاه خون در مقدار زیاد شود و با کاهش غذا [۴]به نحویکه به بدن ضرر نرسد نتوان آن را کم کرد و تغییر در کیفیت آن را نیز نتوان با ادویه و تدابیر معتدله جبران نمود، به ناچار امری غیر طبیعی ایجاد می گردد و دفع و اخراج خون واجب می شود پس استفراغ خون واجب بوده و منع از آن مضر می باشد.
(تقلیل غذا موجب گرمی بدن می شود به شرطی که خون در بدن شخص کثیر باشد و الا باعث ایجاد سردی می گردد لذا حکیم جرجانی آن را قبول داشته ولی کافی نمی داند.)
به طور کلی باید گفت که هر گاه خون از مقدار و کیفیت طبیعی خود بالفعل یا بالقوه خارج گردد اخراج خون واجب و ضروری است و در غیر این صورت جایز نخواهد بود.